در روزنامه کیهان روز یکشنبه سی خرداد مقاله به چشمم خورد به عنوان گام به گام با کودتای مخملی سربازهای پیاده نظام وقتی شروع به خواندن این مقاله کردم نگارنده مطلب با زیرکی خاصی کلمات را طوری انتخاب کرده است که خواننده تحت تاثیر مطالب او قرار بگیرد روزنامه کیهان که همه میدانند یکی از ارکان بدنه دولت میباشد و یکی از انحصارطلبان بزرگ میباشد همیشه سعی داشته چهره اصلاح طلبان را مخدوش نماید و در این مقاله نیز همان اتفاق افتاده است نویسنده مقاله در ابتدا با جریانهای برانداز شروع میکند و آن جریان را جنبش سبز مینامد که خود میدانید جنبش سبز اصلا جنبشی برانداز نیست نگارنده بعد از طرح این موضوع وارد فاز دیگری از مطالب خودش با این عنوان میشود که عینا میاورم پس از عنصر مقاومت فاكتور ديگري كه حركتهاي برانداز به آن نياز دارند نيروي انساني ميداني و به عبارت ديگر «آتش» است. در واقع براي آغاز يك جرياني كه قرار است نهايتاً منجر به براندازي كامل و يا براندازي مفهومي (همان كودتاي مخملين) شود، مورد نياز است تدارك نيروي انساني تحت فرمان بوده كه بايد نقش ميداني و به عبارت ديگر اهرم فشار را بازي كند. در اصطلاح در دوراني به اين فاكتور «فشار از پايين» نيز اطلاق مي گرديد. اين نيروي انساني با حركت خود در خيابان ها و اعتراض خشونت آميز جاده صاف كن نيروهاي سياسي كودتاي مخملين به حساب مي آيند تا آنها بتوانند با استفاده از حركتشان مطالبات خود را از نظام مستقر درخواست كرده و آنها را وصول كنند. در دوران اصلاحات آن را فشار از بالانامگذاري نمودند. ایشان بعدا به سراغ آقای هاشمی رفسنجانی میرود و او را نیز بی نصیب نمیگذارد و اشاره به نامه ایشان به رهبری مینماید که در سال گذشته منتشر شده بود و گفته بود برای خاموش کردن آتشی که اینکه دودش در فضا قابل مشاهده میباشد اشاره نموده است باید یاداور شویم این نامه قبل از اتفاقات بعد انتخابات منتشر شده بود و نه بعد از آن و هاشمی برای روشن نمودن بعضی از مطالب این نامه را به رهبری نوشته بود.
حال بعد از گذشتن از این مقاله اولین سوالی که در ذهن پدید میاید این است چرا فقط روزنامه های وابسته به دولت حق انتقاد دارند و از هر گونه تخریب شخصیت جناح مقابل فروگذار نیستند و کسی نیز بر علیه این گونه روزنامه ها شکایتی مطرح نمیکند.؟
در ادامه این مقاله و بررسی دوران جنگ و تقسیم نیروها به این نتیجه میرسد که پذیرش قطعنامه 598 توسط عده ای اتفاق افتاده است که خود را در پشت نیروهای انقلابی مخفی کرده بودند و در آن زمان امام را مجبور به پذیرش قطعنامه کرده اند و این اغاز انقلاب مخملین میباشد این عین جمله روزنامه محترم میباشداين اتحاد استراتژيك افراد مذكور در نهايت منجر به نوشاندن جام زهر به حضرت روح ا... و پذيرش قطعنامه 598 شد. در واقع جام زهر مرحله اول انقلاب مخملين در ايران بود.و لی در تاریخ جنگ بعد از اتمام جنگ با منتشر شدن نامه های از سوی فرماندهان سپاه و ارتش حقیقت چیز دیگری بود در بیشتر نامه های این عزیزان کمبود نیرو و تجهیزات بیشترین خودنمایی را مینمود و دیگر اینکه بعد از فتح خرمشهر نه عراق و نه ایران هیچ وقت نتوانستند شهرای یکدیگر را اشغال نمایند و در صورت اشغال از سوی نیروهای دو طرف بازپس گرفته میشد و عملا جنگ به بن بست رسیده بود و چاره ای جز پایان کار نبود شاید نگارنده مقاله مذکور علاقه فراوانی به ادامه جنگ داشت که این چنین مطلبی را گفته است.
باز در ادامه مینویسدميرحسين موسوي، محسن رضايي و محمد خاتمي و... در اين مرحله تامل برانگيز و خود گواه بسياري مسائل مي باشد. اما يكي از افراد اين پازل ميرحسين موسوي نخست وزير وقت بود. وي با هوچي گري و سوءاستفاده از فضاي جنگ حداقل مسئوليت هاي رئيس جمهور وقت را نيز سلب كرده بود. وي كه قبل از انقلاب نه تنها فعاليت انقلابي ندانست بلكه حتي برخي تفكرات او را در آن زمان نزديك به كمونيزم مي دانستند به يكباره بعد از انقلاب ظاهر شد. وي علي رغم مخالفت نيروهاي ناب و در راس آن رئيس جمهور به حمايت افرادي همچون هاشمي رفسنجاني بر پست نخست وزير نشت. امام(ره) كه فضاي كشور و وجود جنگ را به خوبي درك مي نمود و نياز فضاي سياسي به آرامش را ضروري مي دانست با توجه به شناخت از اين فرد نخست وزيري ايشان را پذيرفت. كه اين مسئله و تدبير انقلابي رهبر كبير انقلاب زماني كه موسوي به يكباره و خودسرانه استعفا داده و به مدت دو روز به طور كل ناپديد شد تا به امام مجددا فشار آورد خود را نشان داد. در آن هنگام همگان فهميدند كه موسوي فردي است كه براي رسيده به منافع خويش حتي حاضر است فضاي كشور را برهم زند لذا عظمت نگاه امام در پذيرش او در دوران جنگ در آن موقع معلوم گرديد. اینها جملات خود روزنامه کیهان میباشد و قضاوت با خود شما است
حال بعد از گذشتن از این مقاله اولین سوالی که در ذهن پدید میاید این است چرا فقط روزنامه های وابسته به دولت حق انتقاد دارند و از هر گونه تخریب شخصیت جناح مقابل فروگذار نیستند و کسی نیز بر علیه این گونه روزنامه ها شکایتی مطرح نمیکند.؟
در ادامه این مقاله و بررسی دوران جنگ و تقسیم نیروها به این نتیجه میرسد که پذیرش قطعنامه 598 توسط عده ای اتفاق افتاده است که خود را در پشت نیروهای انقلابی مخفی کرده بودند و در آن زمان امام را مجبور به پذیرش قطعنامه کرده اند و این اغاز انقلاب مخملین میباشد این عین جمله روزنامه محترم میباشداين اتحاد استراتژيك افراد مذكور در نهايت منجر به نوشاندن جام زهر به حضرت روح ا... و پذيرش قطعنامه 598 شد. در واقع جام زهر مرحله اول انقلاب مخملين در ايران بود.و لی در تاریخ جنگ بعد از اتمام جنگ با منتشر شدن نامه های از سوی فرماندهان سپاه و ارتش حقیقت چیز دیگری بود در بیشتر نامه های این عزیزان کمبود نیرو و تجهیزات بیشترین خودنمایی را مینمود و دیگر اینکه بعد از فتح خرمشهر نه عراق و نه ایران هیچ وقت نتوانستند شهرای یکدیگر را اشغال نمایند و در صورت اشغال از سوی نیروهای دو طرف بازپس گرفته میشد و عملا جنگ به بن بست رسیده بود و چاره ای جز پایان کار نبود شاید نگارنده مقاله مذکور علاقه فراوانی به ادامه جنگ داشت که این چنین مطلبی را گفته است.
باز در ادامه مینویسدميرحسين موسوي، محسن رضايي و محمد خاتمي و... در اين مرحله تامل برانگيز و خود گواه بسياري مسائل مي باشد. اما يكي از افراد اين پازل ميرحسين موسوي نخست وزير وقت بود. وي با هوچي گري و سوءاستفاده از فضاي جنگ حداقل مسئوليت هاي رئيس جمهور وقت را نيز سلب كرده بود. وي كه قبل از انقلاب نه تنها فعاليت انقلابي ندانست بلكه حتي برخي تفكرات او را در آن زمان نزديك به كمونيزم مي دانستند به يكباره بعد از انقلاب ظاهر شد. وي علي رغم مخالفت نيروهاي ناب و در راس آن رئيس جمهور به حمايت افرادي همچون هاشمي رفسنجاني بر پست نخست وزير نشت. امام(ره) كه فضاي كشور و وجود جنگ را به خوبي درك مي نمود و نياز فضاي سياسي به آرامش را ضروري مي دانست با توجه به شناخت از اين فرد نخست وزيري ايشان را پذيرفت. كه اين مسئله و تدبير انقلابي رهبر كبير انقلاب زماني كه موسوي به يكباره و خودسرانه استعفا داده و به مدت دو روز به طور كل ناپديد شد تا به امام مجددا فشار آورد خود را نشان داد. در آن هنگام همگان فهميدند كه موسوي فردي است كه براي رسيده به منافع خويش حتي حاضر است فضاي كشور را برهم زند لذا عظمت نگاه امام در پذيرش او در دوران جنگ در آن موقع معلوم گرديد. اینها جملات خود روزنامه کیهان میباشد و قضاوت با خود شما است